سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ خورشیدی، خیلی سالهای بد و نفرتانگیز برایم بود. تقریباً همه کس را دشمن فرض میکردم، بالای هیچکس اعتماد نمیتوانستم و کوشش میکردم تا در گوشهیی بود و باش کنم.
از دولت وقت متنفر بودم و اما بالای جبهات پراکنده و نا منظم جهاد هم اعتماد نداشتم، تنها جبهۀ پنجشیر و مسعود به … ادامه خواندن قصۀ روز گار ما
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.